2

این مدت سرم خیلی شلوغ بود

کلی ماجرا داشتم از روزی که پست قبلی رو گذاشتم تا امروز

دایی کوچیکه بالاخره با هر مکافاتی بود عروسی کرد و رفت قاطی مرغ ها‌

۱۹ اردیبهشت حنابندون داشتن، بیستم هم عروسی

حالا بماند که چه درگیری هایی این وسط بود و عده ی کثیر خانواده در حالت قهر به سر برده و نیومدن واسه مراسم.

به هر حال هر چی که بود تموم شد.

*********************

میان ترم ها مون شروع شده

ایمونولوژی رو دادیم رفت

امروز هم کودک سالم

هفته بعد مادر و نوازد۲

امتحانات هم فوق العاده فشرده س و بدون وقفه

خدا خودش رحم کنه بهمون

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

سه شنبه هفته قبل واسه اولین بار با بچه ها رفتم پاتوق کتاب

فقط منتظرم این امتحان ها تموم بشه تا با کله شیرجه برم توی کلی کتاب

منتورشیپ مون هم تصویب شده باید دنبال کارهای اونم برم

▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎

۲ هفته ای میشه که باشگاه نرفتم، دیگه نمیرسم برم تا تیر ماه

هفته قبل خبر نامزدی شایسته رو شنیدم

اینستا فالوش کردم و بهش تبریک گفتم

به کیم میگم که اینا همه رفتن و فقط موندیم من و تو